دخترک تنها

نامه ی برای پسرم

 

پسرم تو زمانی پدر خواهی شد

 

و شاید خداوند به تو فرزند دختری عطا کرد

 

پسرم سالهای شگفت انگیزی با دخترت داری !!!

 

در هفته اول تولدش این موضوع را درک خواهی کرد

 

که او دختر است

 

و به مانند تمامی دخترها سعی در جذب دیگران خواهد داشت .

 

پدر بودن تو نیز این حقیقت را تغییر نمی دهد.

 

این حقیقت را بپذیر که با هر رفتارش برتو تاثیر گذار خواهد بود .

 

از همین سن تلاش کن با او رابطه موثری داشته باشی

 

منتظر نباش پانزده ساله شود

 

زیرا در آن زمان ایجاد ارتباط بسیار سخت خواهد بود.

 

پسرم وقتی که از سر کار به خانه باز می گردی

 

او را در آغوش بگیر این کار برای هر دوی شما لازم است

 

او را در آغوش بگیر و تکان بده و برایش آواز بخوان

 

او عاشق شنیدن صدای توست !

 

وقتی که خردسال است بگذار روی سینه ات بخوابد

 

زیرا به آرامی ، دنیا برایش معنی می یابد.

 

پسرم اجازه بده وارد دنیایت شود

 

بگذار ببیند که چگونه صورتت را اصلاح می کنی

 

و یا کار دیگری انجام میدهی مهم نیست که چه کاری انجام می دهی .

 

او فقط عاشق بودن در کنار توست.

 

پسرم کلمه " بابا " را دائماً برایش تکرار کن .

 

شاید اولین کلمه ی که یاد بگیرد همین باشد .

 

برای شام ،  بیرون بروید ،  باهم ، فقط خودتان دو نفری .

 

این حقیقت را بپذیر که نمی توانی برای همیشه او را در آغوشت

 

این طرف و آن طرف ببری

 

او درنهایت به تنهایی راه رفتن را خواهد آموخت .

 

پسرم هرگز فراموش نکن که شخصیت تو ، شخصیت او را می سازد .

 

از همان دوران بچگی ، یک گردنبند زیبا برایش بخر

 

و همانطور که بزرگتر می شود ، زنجیر گردنبند را بلند تر کن .

 

گاهی موهایش را شانه بزن

 

از اینکه چقدر این کار برایش لذت بخش است ، شگفت زده خواهی شد .

 

از او بخواه تا در مورد عروسکهایش ، قصه ی برایت تعریف کند .

 

پسرم عکسی از خودت به او بده تا در اولین کیفی که دارد بگذارد

 

شاید برای همیشه اینکار را انجام دهد .

 

پسرم به زودی متوجه خواهی شد که دختر بچه ها دوست دارند

 

چهره خود را نقاشی کنند و وقتی که بزرگتر میشوند

 

 

دوست دارند صورتشان را آرایش کنند .

 

 

راستی پسرم تا یادم نرفته این مسئله بسیار مهم است که حتما ً ...

 

برای شام خانه باشی .

 

 پسرم هرگز لذت تماشای او و مادرش را در کنار هم از دست نده .

 

 


پسرم, این روزها که مینویسم هنوز دخترکی هستم ؛

 

  دخترکی کــه روزی زن میشـود , مادر میشود...

 

  مادرتو...

 

 

نوشته شده در چهار شنبه 2 / 11 / 1391برچسب:,ساعت 18:57 توسط ترلان| |


Power By: LoxBlog.Com